مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
مدیر انجمن: naderloo
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
سوتکنمی دانم پس از مرگم چه خواهد شدنمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساختولی بسیار مشتاقمکه از خاک گلویم سوتکی سازدگلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوشو او یکریز و پی در پیدم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشاردو خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازدبدین سان بشکند در من سکوت مرگبارم را..."دکتر علی شریعتی"
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
روزگاریست شیطان فریاد می زند:
آدم پیدا کنید، سجده خواهم کرد!!!!!!...
آخرین ويرايش توسط 1 on mjsadeh, ويرايش شده در 0.
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 3251
- تاریخ عضویت: شنبه 18 آبان 1387, 12:00 am
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تشکر کرده: 1418 دفعه
- تشکر شده: 2129 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اونی که زود میرنجه زود میره، زود هم برمیگرده. ولی اونی که دیر میرنجه دیر میره، اما دیگه برنمیگرده.
به یک جایی از زندگی که رسیدی می فهمی رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ ترین هنر جهان است.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اگر بتوانی دیگری را همانطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی كسي كه دوستت داره، همش نگرانته.به خاطر همين بيشتر از اينكه بگه دوستت دارم ميگه مواظب خودت باش.
و بالاخره .....همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود " هست. یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم " هست. قدری احساسات پشت"به من چه اصلا " هست. مقداری خرد پشت " چه بدونم" هست. و اندکی درد پشت" اشکالی نداره" هست
به یک جایی از زندگی که رسیدی می فهمی رنج را نباید امتداد داد باید مثل یک چاقو که چیزها را میبرد و از میانشان میگذرد از بعضی آدمها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی بزرگترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته باشد نه شعور لازم برای خاموش ماندن.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی مهم نیست که چه اندازه می بخشیم بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی کرد.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ ترین هنر جهان است.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی از درد های کوچک است که آدم می نالد وقتی ضربه سهمگین باشد، لال می شوی.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی اگر بتوانی دیگری را همانطور كه هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته.
به یک جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی كسي كه دوستت داره، همش نگرانته.به خاطر همين بيشتر از اينكه بگه دوستت دارم ميگه مواظب خودت باش.
و بالاخره .....همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود " هست. یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم " هست. قدری احساسات پشت"به من چه اصلا " هست. مقداری خرد پشت " چه بدونم" هست. و اندکی درد پشت" اشکالی نداره" هست
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
یه روز استادمون برگه های میان ترم تصحیح شده رو آورده بود تا به بچه ها بده.بعد از توزیع اوراق بین بچه ها گفت: این کیه اسمشو بالا برگه اش ننوشته؟! خیر سرش 16 هم شده!هیچکی جواب نداد!2 دقیقه بعد...- دست خطشم شبیه خودمه که...؟!!!- اِ ، این که کلید سؤالاست...!!!!!!!
آخرین ويرايش توسط 1 on mjsadeh, ويرايش شده در 0.
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
اشکی که هنگام شکست می ریزیم،
عرقی است که هنگام تلاش نریخته ایم...
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
خدایا
نمیدانم اینجایی که هستم، تقدیر من است یا تقصیر من !؟...
نمیدانم اینجایی که هستم، تقدیر من است یا تقصیر من !؟...
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 3251
- تاریخ عضویت: شنبه 18 آبان 1387, 12:00 am
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تشکر کرده: 1418 دفعه
- تشکر شده: 2129 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
سی ثانیه پای صحبت برایان دایسون
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی همان کارتان است.كار را بر هیچ یك از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه كاری برای كاسبی وجود دارد ولی دوستی كه از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای كه از هم پاشید دیگر جمع نمیشود، سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد.
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی همان کارتان است.كار را بر هیچ یك از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه كاری برای كاسبی وجود دارد ولی دوستی كه از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای كه از هم پاشید دیگر جمع نمیشود، سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
مقصود روزه
بدان كه مقصود از روزه آن است كه حجاب شهوت و غضب از پيش ديده دل برخيزد تا به سرّ ملكوت آسمان و زمين بينا شود؛ چه، روح آدمي از عالم ملكوت است و...
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
کجا جستید که نیافتید!؟
از ابوسعید ابوالخیر پرسیدند:
خدا را کجا جوییم؟
ابو سعید در پاسخ گفت:
کجا جستید که نیافتید!؟
خدا را کجا جوییم؟
ابو سعید در پاسخ گفت:
کجا جستید که نیافتید!؟
آخرین ويرايش توسط 1 on mjsadeh, ويرايش شده در 0.
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
"این نیز بگذرد..."
آورده اند حکیمی بر مجلسی وارد شد؛ گروهی را در گوشه ای خرسند و شادمان یافت و در کنجی دیگر گروهی را غمگین و ملول. از او خواستند سخنی براند که هر دو گروه را مناسب آید.حکیم در پاسخ گفت: "این نیز بگذرد..."
- mjsadeh
- حرفه ای
- پست: 438
- تاریخ عضویت: دو شنبه 6 اردیبهشت 1389, 12:00 am
- حالت من: Mashghool
- محل اقامت: سمنان
- تشکر کرده: 713 دفعه
- تشکر شده: 922 دفعه
- تماس:
فراق بهشت...
ای نفس!پدرت آدم -که بر او باد سلام- از فراق بهشت، چهل روز و شب گریست؛آیا تو تاکنون از دوری بهشت، شبی گریسته ای؟!!!!
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان