شب از نیمه گذشته است این مطلب رو دوبار نوشتم ولی تا خواستم ارسال کنم متاسفانه پرید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
باز هم براش وقت گذاشم و از اول نوشتم نیمدونم تا چقدر میتونه نظر من رو انتقال بده ولی عرض میکنم
دین و دل به یک دیدن باختیم و خرسندیمدر قمار عشق ای دل ، کی بود پشیمانیتوی
دومين جشنواره علمي بهداشت محيط بودیم که آقای
دکتر رازقی سخنرانی جالبی ایراد فرمودند که:
الان ما توی این تخصص به چه چیزی نیاز داریماساتید زیاداساتید با تجربهاساتید فارغ التحصل معتبرترین دانشگاههای دنیااساتید نابغهدانشجویان زیادسرمایه های هنگفتبورس های آنچنانیو....
نه ما به کسانی نیاز داریم که عاشق باشند!!!!!!!!عشقانه کار کنند!!!!!!!!!!!!!فرای محدودیت هابه هر حال علی رغم موافقتم با تغییر نام این رشته واقعیت این هست که ما یا این رشته را انتخاب کردیم و یا بدلیل محدودیت کنکور بضاعت ما این رشته بوده وگرنه که بودند رشته های دهن پرکن مهندسی فلان و بهمان ولی ما نتوانستیم یا نخواستیم.
ولی ما چه کردیم!!!!
دوستانی هستند که فارغ التحصیل مقطع دکترا و از اساتید برتر این رشته هستند و زمانی که صحبت میکنیم بارها گفته اند که ما رتبه اول بودیم و این رشته برای ما هیچ کار نکرد ندرلو چرا اذهان دانشجویان و ... تهییج میکنی، سایت را انداختی و... ما به همه میگیم این رشته رو نیان.
باید بگم من فکر میکنم که این رشته یا هر رشته دیگه ای بهونه است غرض ما این نیست بلکه غرض اون عشقست ببخشید که کمی فلسفی شد.
خنک آن قمار بازی که بباخت هر چه بودشبنماند هیچ الّا ، هوس قمار دیگرآیا اگر زندگی تکرار بشه باز همین رشته رو میخونیم. مهم راهیه که داریم
باید عاشقانه تلاش کنیم و با چه بهونه ای مهم ...
در مثنوي آمده است:
آن يكي آمد در ياري بزد گفت يارش كيستي اي معتمد؟
گفت:«من» گفتش برو هنگام نيست بر چنين خواني مقام خام نيست
چون تويي تو هنوز از تو نرفت سوختن بايد تو را در نار تفت
خام را جز آتش هجر و فراغ كي پزد كي وارهاند از نفاق
رفت آن مسكين و سالي در سفر در فراغ دوست سوزيد از شرر
پخته گشت آن سوخته، پس بازگشت بازگرد خانهي انباز گشت
حلقه زد بر در به صد ترس و ادب تا بنجهد بيادب لفظي زلب
بانگ زد يارش كه بر در كيست آن؟ گفت بر در هم تويي اي دلستانگفت اكنون چون مني، اي من درآ نيست گنجايي دو من را در سرا
چون يكي باشد همه، نبود دويي هم مني برخيزد آنجا هم تويي