مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
مدیر انجمن: naderloo
- hses
- حرفه ای
- پست: 611
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 16 مرداد 1393, 12:15 pm
- تشکر کرده: 8 دفعه
- تشکر شده: 43 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
فرشته از خدا پرسید:
مردمانت مسجد می سازند...
نماز می خوانند...
چرا برایشان باران نمی فرستی؟؟!!
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای
بی سقف بازی می کند...
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،
آسمان من سقف آنهاست...
پس اجازه بارش نمی دهم!
خدایا نانی ده که به ایمانی برسم ...
نه ایمانی که به نانی برسیم...
مردمانت مسجد می سازند...
نماز می خوانند...
چرا برایشان باران نمی فرستی؟؟!!
خدا پاسخ داد:
گوشه ایی از زمین دخترکی کنار مادر و برادر مریضش در خانه ای
بی سقف بازی می کند...
تا مخلوقاتم سقفی برایشان نسازند،
آسمان من سقف آنهاست...
پس اجازه بارش نمی دهم!
خدایا نانی ده که به ایمانی برسم ...
نه ایمانی که به نانی برسیم...
- hses
- حرفه ای
- پست: 611
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 16 مرداد 1393, 12:15 pm
- تشکر کرده: 8 دفعه
- تشکر شده: 43 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
خیلی جالبه حتما بخونید
با پول نفت ایران کدام شرکت ها را می توان خرید؟
در ابتدا لازم است بیان کنم آمار ارزشگذاری کمپانیها براساس دادههای وبسایت Statista است و همچنین درآمد نفتی ایران نیز بنا بر تولید روزانه یک میلیون بشکه با قیمت 40 دلار درنظر گرفته شده است. بنابراین درآمد سالانه ایران در حالت میانگین سالانه 14 میلیارد دلار خواهد بود.
اپل (Apple)
گرانترین کمپانی دنیا با ارزش 724/723 میلیارد دلار، اپل نام دارد. در رابطه با ارزش این کمپانی بهتر است بدانید این مقدار بیش از 2 برابر ارزش کشور یونان است. با احتساب درآمد میانگین نفتی ایران چیزی حدود 52 سال زمان لازم است تا بتوان کمپانی اپل را تصاحب کرد!
گوگل (Google)
گوگل، بزرگترین کمپانی اینترنتی دنیا ارزشی معادل 345/849 میلیارد دلار دارد که اگر بخواهیم با میانگین درآمد فعلی نفتی ایران آنرا بخریم، زمانی معادل 25 سال نیاز خواهیم داشت. البته با این مقدار میتوانیم 125 تیم مثل منچستر یونایتد را نیز بخریم.
مایکروسافت (Microsoft)
کمپانی مایکروسافت در حال حاضر ارزشی معادل 333/524 میلیارد دلار دارد، برای خرید ردموندیها میبایست حدودا 24 سال و 10 ماه درآمد نفتی ایران را داشته باشیم. البته حساب بیلگیتس را از این کمپانی جدا کنید زیرا شخص بیلگیتس هماکنون سرمایهای معادل 80 میلیارد دلار دارد که چیزی معادل 6 سال درآمد نفتی ایران با قیمت کنونی است.
سامسونگ (Samsung Electronics)
سامسونگ بهعنوان بزرگترین تولیدکننده تلفنهمراه دنیا و یکی از برترین تولیدکنندگان لوازم خانگی ارزشی معادل 214/039 میلیارد دلار دارد که برابر با درآمد نفتی 15 سال ایران است. این کمپانی در سال 2014 درآمدی معادل 45/45 میلیارد دلار را داشته که حدود 3 برابر درآمد فعلی نفتی یک ساله ایران است
فیسبوک (FaceBook)
فیسبوک در سال 2015 توانست 29امین کمپانی با ارزش دنیا لقب بگیرد. فیسبوک هماکنون ارزشی معادل 183/860 میلیارد دلار دارد، این بهمعنی 13 سال درآمد نفتی ایران است.
اینتل (Intel)
بزرگترین کمپانی تولیدکننده پردازنده دنیا با اینکه اینروزها همچون گذشته قدرتمند نیست، اما با ارزش 148/094 میلیارد دلاری خود هنوز یکی از باارزشترین کمپانیهای دنیا محسوب میشود؛ برای تصاحب اینتل باید هزینهای معادل 11 سال درآمد نفتی ایران صرف شود.
والتدیزنی (Walt Disney)
دیزنی بهعنوان یکی از با سابقهترین کمپانیهای صنعت انیمیشن ارزشی معادل 178,267 دلار دارد که با درآمد نفتی 12 سال ایران برابری میکند. انیمیشن یخزده (Frozen) ساخته والتدیزنی با فروش یک میلیارد و 279 میلیون و 852 هزار و 693 دلار یکی از پرفروشترین انیمیشنهای تاریخ است.
کوکاکولا (Coca-Cola)
زمانی کمپانی کوکاکولا بهعنوان برترین برند تجاری دنیا شناخته میشد، با اینکه این لقب هماکنون در اختیار اپل است اما بازهم کوکاکولا با ارزش 177/142 میلیارد دلاری خود یکی از گرانترین کمپانیهای دنیا است. برای خرید کوکاکولا با درآمد نفتی ایران چیزی حدود 13 سال زمان لازم است.
تویوتا (Toyota Motor
کمپانی ژاپنی Toyota بهعنوان یکی از با ارزشترین کمپانیهای خودرو ساز دنیا ارزشی برابر 238/924 میلیارد دلار دارد که برای خرید آن باید درآمد نفتی 17 سال ایران را بپردازیم. تویوتا هماکنون 339 هزار کارمند دارد و از 13 زیر مجموعه تشکیل شده است.
فراموش نكنيم در دنياي مدرن، ثروت ملل از منابع فيزيكي و زيرزميني ناشي نمي شود بلكه وابسته به ابتكارات و ابداعات فناورانه است.
با پول نفت ایران کدام شرکت ها را می توان خرید؟
در ابتدا لازم است بیان کنم آمار ارزشگذاری کمپانیها براساس دادههای وبسایت Statista است و همچنین درآمد نفتی ایران نیز بنا بر تولید روزانه یک میلیون بشکه با قیمت 40 دلار درنظر گرفته شده است. بنابراین درآمد سالانه ایران در حالت میانگین سالانه 14 میلیارد دلار خواهد بود.
گرانترین کمپانی دنیا با ارزش 724/723 میلیارد دلار، اپل نام دارد. در رابطه با ارزش این کمپانی بهتر است بدانید این مقدار بیش از 2 برابر ارزش کشور یونان است. با احتساب درآمد میانگین نفتی ایران چیزی حدود 52 سال زمان لازم است تا بتوان کمپانی اپل را تصاحب کرد!
گوگل، بزرگترین کمپانی اینترنتی دنیا ارزشی معادل 345/849 میلیارد دلار دارد که اگر بخواهیم با میانگین درآمد فعلی نفتی ایران آنرا بخریم، زمانی معادل 25 سال نیاز خواهیم داشت. البته با این مقدار میتوانیم 125 تیم مثل منچستر یونایتد را نیز بخریم.
کمپانی مایکروسافت در حال حاضر ارزشی معادل 333/524 میلیارد دلار دارد، برای خرید ردموندیها میبایست حدودا 24 سال و 10 ماه درآمد نفتی ایران را داشته باشیم. البته حساب بیلگیتس را از این کمپانی جدا کنید زیرا شخص بیلگیتس هماکنون سرمایهای معادل 80 میلیارد دلار دارد که چیزی معادل 6 سال درآمد نفتی ایران با قیمت کنونی است.
سامسونگ بهعنوان بزرگترین تولیدکننده تلفنهمراه دنیا و یکی از برترین تولیدکنندگان لوازم خانگی ارزشی معادل 214/039 میلیارد دلار دارد که برابر با درآمد نفتی 15 سال ایران است. این کمپانی در سال 2014 درآمدی معادل 45/45 میلیارد دلار را داشته که حدود 3 برابر درآمد فعلی نفتی یک ساله ایران است
فیسبوک در سال 2015 توانست 29امین کمپانی با ارزش دنیا لقب بگیرد. فیسبوک هماکنون ارزشی معادل 183/860 میلیارد دلار دارد، این بهمعنی 13 سال درآمد نفتی ایران است.
بزرگترین کمپانی تولیدکننده پردازنده دنیا با اینکه اینروزها همچون گذشته قدرتمند نیست، اما با ارزش 148/094 میلیارد دلاری خود هنوز یکی از باارزشترین کمپانیهای دنیا محسوب میشود؛ برای تصاحب اینتل باید هزینهای معادل 11 سال درآمد نفتی ایران صرف شود.
دیزنی بهعنوان یکی از با سابقهترین کمپانیهای صنعت انیمیشن ارزشی معادل 178,267 دلار دارد که با درآمد نفتی 12 سال ایران برابری میکند. انیمیشن یخزده (Frozen) ساخته والتدیزنی با فروش یک میلیارد و 279 میلیون و 852 هزار و 693 دلار یکی از پرفروشترین انیمیشنهای تاریخ است.
زمانی کمپانی کوکاکولا بهعنوان برترین برند تجاری دنیا شناخته میشد، با اینکه این لقب هماکنون در اختیار اپل است اما بازهم کوکاکولا با ارزش 177/142 میلیارد دلاری خود یکی از گرانترین کمپانیهای دنیا است. برای خرید کوکاکولا با درآمد نفتی ایران چیزی حدود 13 سال زمان لازم است.
کمپانی ژاپنی Toyota بهعنوان یکی از با ارزشترین کمپانیهای خودرو ساز دنیا ارزشی برابر 238/924 میلیارد دلار دارد که برای خرید آن باید درآمد نفتی 17 سال ایران را بپردازیم. تویوتا هماکنون 339 هزار کارمند دارد و از 13 زیر مجموعه تشکیل شده است.
فراموش نكنيم در دنياي مدرن، ثروت ملل از منابع فيزيكي و زيرزميني ناشي نمي شود بلكه وابسته به ابتكارات و ابداعات فناورانه است.
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 3251
- تاریخ عضویت: شنبه 18 آبان 1387, 12:00 am
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تشکر کرده: 1418 دفعه
- تشکر شده: 2129 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
استیو جابز : رویا متعلق به کسانیه که به اندازه ی کافی برای رسیدن به خواسته هاشون تلاش نمیکنند.
شما دسترسی جهت مشاهده فایل پیوست این پست را ندارید.
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
زیباترین ساختمان های ساخته شده با شیشه های رنگی در دنیا
رنگ همواره در هنر نقشی اساسی ایفا می کند و وظیفه مهمی در زیبا سازی آثار هنری بر عهده دارد.
به گزار ش بانکی دات آی آر، هنر در طول عمر دراز خود، آثار فاخری را از خود به جا گذاشته که رنگ آمیزی حرف اول را در آنها می زند.
اکنون شما را با ساختمان هایی آشنا می کنیم که با شیشه های رنگی ماندگار و دیدنی و زیبا شده اند.
1. پنجره های شیشه ای کلیسای جامع گراس مونستر، سوئیس

در نگاه اول به نظر می رسد که با پنجره هایی دارای طراحی مدرن مواجه هستیم، اما این پنجره ها تا حدی غیرمعمول به نظر می رسند، چرا که از عقیق در آنها استفاده شده است.
این کلیسا که یکی از سه کلیسای اصلی شهر زوریخ است، در سال 2009 با 12 پنجره نفیس آذین بندی شد و یکی از آثار بسیار زیبا به حساب می آید.
2. پنجره های شیشه ای رنگی ساختمان رادیو و تلویزیون، هلند

ساختمانی بسیار زیبا که نیمی از آن زیر زمین است و از بخش های آرشیو برنامه ها، بخش اداری و موزه تشکیل شده است.
نمای بیرونی ساختمان دارای شیشه های رنگی با طراحی مدرن است. هر یک از پنل ها منقش به تصویر یکی از افراد مشهور تلویزیون است. نکته جالب اینجاست که هر تصویر فقط از یک زاویه قابل دیدن است.
3. بزرگترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در ایلینویز، آمریکا

آنظور که در کتاب رکوردهای گینس آمده، بزرگترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در ایلینویز آمریکا قرار دارد.
این پنجره شیشه ای رنگی با استفاده از 22 هزار فوت مکعب شیشه ساخته شده و شامل 2448 پنل است.
4. گرانترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در واشنگتن، آمریکا

ششمین کلیسای جامع دنیا در واشنگتن، پایتخت آمریکا، صاحب گرانترین پنجره شیشه ای رنگی دنیاست.
دومین کلیسای جامع آمریکا از وجود بیش از 200 پنجره شیشه ای رنگی بهره می برد.
اما جالب تر از همه اینها، استفاده از شیشه های رنگی برای ساخت نمادهایی در جهت گرامیداشت رویدادها و وقایع مهم است.
5. نقشه جهان بر سقف شیشه ای رنگی در بوستون، آمریکا

اتاقی که سقف و دیوارهایش را نقشه جهان پوشانده است، با این تفاوت که این نقشه ساخته شده از شیشه های رنگی است.
در این نقشه که در موسسه کریستین مانیتور بوستون آمریکاست، مرزهای سیاسی از سال 1953 مشخص شده اند.
هدف طراحان این نقشه این است که بازدیدکنندگان ارتباط واقعی جغرافیایی کشورهای جهان را ببینند، یعنی یک کره زمین واقعی، اما با شیشه های رنگی.
6. پنچره شیشه ای رنگی کلیسای جامع ویتوس، جمهوری چک

نمای داخلی کلیسای جامع جمهوری چک که در پراگ، پایتخت این کشور قرار دارد، بسیار زیباست. اما حکایت پنجره های شیشه ای رنگی آن چیز دیگریست.
یک هنرمند نقاش از این کشور در قرن بیستم موظف شد که دیوار شمالی این کلیسا را با شیشه های رنگی آذین بندی کند.
به گزار ش بانکی دات آی آر، هنر در طول عمر دراز خود، آثار فاخری را از خود به جا گذاشته که رنگ آمیزی حرف اول را در آنها می زند.
اکنون شما را با ساختمان هایی آشنا می کنیم که با شیشه های رنگی ماندگار و دیدنی و زیبا شده اند.
1. پنجره های شیشه ای کلیسای جامع گراس مونستر، سوئیس

در نگاه اول به نظر می رسد که با پنجره هایی دارای طراحی مدرن مواجه هستیم، اما این پنجره ها تا حدی غیرمعمول به نظر می رسند، چرا که از عقیق در آنها استفاده شده است.
این کلیسا که یکی از سه کلیسای اصلی شهر زوریخ است، در سال 2009 با 12 پنجره نفیس آذین بندی شد و یکی از آثار بسیار زیبا به حساب می آید.
2. پنجره های شیشه ای رنگی ساختمان رادیو و تلویزیون، هلند

ساختمانی بسیار زیبا که نیمی از آن زیر زمین است و از بخش های آرشیو برنامه ها، بخش اداری و موزه تشکیل شده است.
نمای بیرونی ساختمان دارای شیشه های رنگی با طراحی مدرن است. هر یک از پنل ها منقش به تصویر یکی از افراد مشهور تلویزیون است. نکته جالب اینجاست که هر تصویر فقط از یک زاویه قابل دیدن است.
3. بزرگترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در ایلینویز، آمریکا

آنظور که در کتاب رکوردهای گینس آمده، بزرگترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در ایلینویز آمریکا قرار دارد.
این پنجره شیشه ای رنگی با استفاده از 22 هزار فوت مکعب شیشه ساخته شده و شامل 2448 پنل است.
4. گرانترین پنجره شیشه ای رنگی جهان در واشنگتن، آمریکا

ششمین کلیسای جامع دنیا در واشنگتن، پایتخت آمریکا، صاحب گرانترین پنجره شیشه ای رنگی دنیاست.
دومین کلیسای جامع آمریکا از وجود بیش از 200 پنجره شیشه ای رنگی بهره می برد.
اما جالب تر از همه اینها، استفاده از شیشه های رنگی برای ساخت نمادهایی در جهت گرامیداشت رویدادها و وقایع مهم است.
5. نقشه جهان بر سقف شیشه ای رنگی در بوستون، آمریکا

اتاقی که سقف و دیوارهایش را نقشه جهان پوشانده است، با این تفاوت که این نقشه ساخته شده از شیشه های رنگی است.
در این نقشه که در موسسه کریستین مانیتور بوستون آمریکاست، مرزهای سیاسی از سال 1953 مشخص شده اند.
هدف طراحان این نقشه این است که بازدیدکنندگان ارتباط واقعی جغرافیایی کشورهای جهان را ببینند، یعنی یک کره زمین واقعی، اما با شیشه های رنگی.
6. پنچره شیشه ای رنگی کلیسای جامع ویتوس، جمهوری چک

نمای داخلی کلیسای جامع جمهوری چک که در پراگ، پایتخت این کشور قرار دارد، بسیار زیباست. اما حکایت پنجره های شیشه ای رنگی آن چیز دیگریست.
یک هنرمند نقاش از این کشور در قرن بیستم موظف شد که دیوار شمالی این کلیسا را با شیشه های رنگی آذین بندی کند.
راهنمای خرید بهترین کادوی تولد برای دخترخانم ها
خرید بهترین کادوی تولد برای دختر خانم ها معمولاً کار سخت و مشکلی هست. برای خرید کادوی تولد برای خانم ها فراموش نکنید این نکات را حتماً رعایت کنید...
اول اینکه دختر خانم ها بسته بندی برایشان خیلی مهم است پس کاغذ کادو و روبان و پاپیون را فراموش نکنید! دوم اینکه فراموش نکنید هدیه کوچکی که به موقع داده شود، هزار برابر بیشتر از هدیه گران قیمتی که با یک هفته تاخیر داده شود، می ارزد. و مهمترین چیز برای تهیه کادو درنظر گرفتن سن میباشد.
ما پیشنهادهای زیر را برای خرید کادو برایتان داریم.
1. در خریدِ کادو تولد برای همسرتان و یا دوست دخترتان، از پا شروع کنید.
خریدن کفش برای خانم ها به عنوان یک کادو، تاثیر زیادی روی آنها دارد. خانم ها عاشق کفش هستند. وقتی که کفش را خریدید ابتکار به خرج دهید. برای مثال توی جعبه ی کفش یادداشتی بگذارید به این مضمون : سرِ قرار بعدیمون اینها را بپوش!
2- کادو تولد برای دوستان تان (دختر) یا همکاران خانم تان:
یک گردنبند و یا دستبندِ تزئینی و زیبا بهترین کادو برای همکارانِ خانم و یا دوستان جواب می دهد. حتا خرید گل هم یکی از گزینه هاست.
3- برای مادرتان کمی احساس با کادو مخلوط کنید.
برای مثال یک کیفِ تقویم دارِ چند منظوره بگیرید و در صفحه ای که روز تولد مادرتان است بنویسید " شام را با هم می خوریم. " قبل از آن هم چیزی به او نگوئید و صبر کنید تا خودش بخواند. با این کار غافلگیرش می کنید. برای هر مادری گذراندنِ زمان بیشتری با بچه هایش بیشتر از هر کادوی دیگری ارزش دارد.
4- برای خواهرتان به فکر یک کادو تولد باحال و خاص باشید.
یک کیفِ دستیِ در سایز کوچک ایده ی خوبی برای کادو تولد است. دختر ها دوست دارند وقتی بیرون می روند یک کیف دستی کوچک داشته باشند که رژ لب و عابر بانک شان (و نه چیزِ بیشتر) را داخل آن بگذارند.
5- دسته گل
در خریدنِ دسته گل یک نکته ی کلیدی وجود دارد و آنهم این است که فقط از یک نوع گل استفاده کنید. برگ و هر چیزِ سبزی که هست را دور انداخته و اجازه دهید با سادگی اش جلوه کند.
6- برای خانه کادوهای لوکس بگیرید.
کادو برای خانه باید یک چیزِ بدرد بخوری باشد که تا بحال نخریده اید. برای مثال یک پتو از جنس ترمه. هیچ کس حاضر نیست حتی اگر 5 تا از آنها را داشته باشد، آنرا دور بیاندازد.
7- موسیقی همیشه به انسان ها حس خوبی میدهد.
می توانید به آنها یک آیپد و یا موزیک پلیر کادو بدهید و آن را با آهنگ های مورد علاقه ی طرف مقابل تان پر کنید. حتی می توانید چند تا از آهنگ هایی را که با اسم او خوانده شد را نیز در آیپد و یا موزیک پلیر بریزید و سوپرایزش کنید.
8- وقتی می شود برای کادو تولد کتاب داد چرا باید کارت پستال داد ؟
لزومی ندارد حتماً کتابی باشد که موردِ پسند او باشد. همین که زیبا و خواندنی باشد و البته دارای محتوا (!) عالیست.
9- اگر مشکل مالی ندارید:
کادویی که هر خانمی با دیدنِ آن سوپرایز شده و اشکش جاری می شود، یک قفسه ی پر از لباس است. این کادو را یک بانکدار مد کرد. دوست دخترِ این بانکدار که بتازگی تمامِ لباس هایش را در آتش سوزی از دست داده بود و پولی هم نداشت، با چندین کادو شامل یک اُور کت عالی، یک جفت کفش بی نظیر، یک کیف دستی، روسری و یک پیراهنِ زیبا در زیر درخت کریسمس مواجه شد. این کادو به یک هفته زحمت برای خریدنش می ارزد.
10- کادویی بخرید که هیچ وقت فکر نمی کردید یه روزی این کادو را می خرید.
در ضمن کادو پیچ کردن و یک یادداشتِ دست نویس را هم از یاد نبرید. خانم ها به این چیزها بسیار دقت می کنند و برایشان مهم و با ارزش است. می توانید او را با قایم کردنِ یک کادو در کادویی دیگر غافلگیر کنید.
اول اینکه دختر خانم ها بسته بندی برایشان خیلی مهم است پس کاغذ کادو و روبان و پاپیون را فراموش نکنید! دوم اینکه فراموش نکنید هدیه کوچکی که به موقع داده شود، هزار برابر بیشتر از هدیه گران قیمتی که با یک هفته تاخیر داده شود، می ارزد. و مهمترین چیز برای تهیه کادو درنظر گرفتن سن میباشد.
ما پیشنهادهای زیر را برای خرید کادو برایتان داریم.
1. در خریدِ کادو تولد برای همسرتان و یا دوست دخترتان، از پا شروع کنید.
خریدن کفش برای خانم ها به عنوان یک کادو، تاثیر زیادی روی آنها دارد. خانم ها عاشق کفش هستند. وقتی که کفش را خریدید ابتکار به خرج دهید. برای مثال توی جعبه ی کفش یادداشتی بگذارید به این مضمون : سرِ قرار بعدیمون اینها را بپوش!
2- کادو تولد برای دوستان تان (دختر) یا همکاران خانم تان:
یک گردنبند و یا دستبندِ تزئینی و زیبا بهترین کادو برای همکارانِ خانم و یا دوستان جواب می دهد. حتا خرید گل هم یکی از گزینه هاست.
3- برای مادرتان کمی احساس با کادو مخلوط کنید.
برای مثال یک کیفِ تقویم دارِ چند منظوره بگیرید و در صفحه ای که روز تولد مادرتان است بنویسید " شام را با هم می خوریم. " قبل از آن هم چیزی به او نگوئید و صبر کنید تا خودش بخواند. با این کار غافلگیرش می کنید. برای هر مادری گذراندنِ زمان بیشتری با بچه هایش بیشتر از هر کادوی دیگری ارزش دارد.
4- برای خواهرتان به فکر یک کادو تولد باحال و خاص باشید.
یک کیفِ دستیِ در سایز کوچک ایده ی خوبی برای کادو تولد است. دختر ها دوست دارند وقتی بیرون می روند یک کیف دستی کوچک داشته باشند که رژ لب و عابر بانک شان (و نه چیزِ بیشتر) را داخل آن بگذارند.
5- دسته گل
در خریدنِ دسته گل یک نکته ی کلیدی وجود دارد و آنهم این است که فقط از یک نوع گل استفاده کنید. برگ و هر چیزِ سبزی که هست را دور انداخته و اجازه دهید با سادگی اش جلوه کند.
6- برای خانه کادوهای لوکس بگیرید.
کادو برای خانه باید یک چیزِ بدرد بخوری باشد که تا بحال نخریده اید. برای مثال یک پتو از جنس ترمه. هیچ کس حاضر نیست حتی اگر 5 تا از آنها را داشته باشد، آنرا دور بیاندازد.
7- موسیقی همیشه به انسان ها حس خوبی میدهد.
می توانید به آنها یک آیپد و یا موزیک پلیر کادو بدهید و آن را با آهنگ های مورد علاقه ی طرف مقابل تان پر کنید. حتی می توانید چند تا از آهنگ هایی را که با اسم او خوانده شد را نیز در آیپد و یا موزیک پلیر بریزید و سوپرایزش کنید.
8- وقتی می شود برای کادو تولد کتاب داد چرا باید کارت پستال داد ؟
لزومی ندارد حتماً کتابی باشد که موردِ پسند او باشد. همین که زیبا و خواندنی باشد و البته دارای محتوا (!) عالیست.
9- اگر مشکل مالی ندارید:
کادویی که هر خانمی با دیدنِ آن سوپرایز شده و اشکش جاری می شود، یک قفسه ی پر از لباس است. این کادو را یک بانکدار مد کرد. دوست دخترِ این بانکدار که بتازگی تمامِ لباس هایش را در آتش سوزی از دست داده بود و پولی هم نداشت، با چندین کادو شامل یک اُور کت عالی، یک جفت کفش بی نظیر، یک کیف دستی، روسری و یک پیراهنِ زیبا در زیر درخت کریسمس مواجه شد. این کادو به یک هفته زحمت برای خریدنش می ارزد.
10- کادویی بخرید که هیچ وقت فکر نمی کردید یه روزی این کادو را می خرید.
در ضمن کادو پیچ کردن و یک یادداشتِ دست نویس را هم از یاد نبرید. خانم ها به این چیزها بسیار دقت می کنند و برایشان مهم و با ارزش است. می توانید او را با قایم کردنِ یک کادو در کادویی دیگر غافلگیر کنید.
تابلوهای قدیمی مغازه ها در تهران و خاطرات آنها + تصاویر
تصاویر سردر مغازههای تهران قدیم چگونه بود؟
تابلوهای قدیمی مغازه : در هیاهوی تهران مدرن ، هنوز هم تابلوهایی سردر برخی مغازههای شهر دیده میشوند که با نگاهی به آنها میتوان به تهران قدیم پا گذاشت. تابلوهایی که هرکدامشان خاطرات زیادی را تداعی میکنند. صنعت تابلو سازی تهران از دیر باز مورد توجه بوده است.




تابلوهای قدیمی مغازه : در هیاهوی تهران مدرن ، هنوز هم تابلوهایی سردر برخی مغازههای شهر دیده میشوند که با نگاهی به آنها میتوان به تهران قدیم پا گذاشت. تابلوهایی که هرکدامشان خاطرات زیادی را تداعی میکنند. صنعت تابلو سازی تهران از دیر باز مورد توجه بوده است.




- hses
- حرفه ای
- پست: 611
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 16 مرداد 1393, 12:15 pm
- تشکر کرده: 8 دفعه
- تشکر شده: 43 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
بر شانه غول ها نشستن!
توکیو و ساختمانِ چوبى ٣٥٠ مترى
چند روز پيش خبرى منتشر شد كه بازتاب چندانى در رسانه هاى داخلى كشور ما نيافت.
خبر كوتاه است:
پروژه احداث ساختمان چوبى هفتاد طبقه (!) بزودى در توكيو آغاز مى شود.
در ذهن شنونده، ساختمان چوبى ٢ يا ٣ طبقه امرى قابل تجسم است.
در كشورهايي مثل كانادا و آمريكا نيز، ساختمان چوبى ٥ يا ٦ طبقه به كرات ساخته مى شود. اما ساختمان چوبى ٧٠ طبقه آنهم در شهرى زلزله خيز مانند توكيو؟!
اين خبر در دل خود، يك پيام اوليه دارد: «تكنولوژى» (بخوانيم اعتماد به نفس مهندسى) ساختمانهاي چوبى در ژاپن، به سطحي رسيده كه جسارتِ احداث چنين سازه اى را بر زمين لرزان توكيو پديد آورده.
در حال حاضر رکوردِ بلندترين ساختمان چوبى دنیا، در دانشگاه بريتيش كلومبياى كانادا (UBC) با 18 طبقه است.
اما اين پيام، لايه اول، يا سطحى ترين دريافت، از خبر مذكور مى تواند باشد. بياييد خبربالا را جور ديگرى بخوانيم:
هميشه پشتِ كارهاى بزرگ، مردانِ بزرگى قرار دارند. به تعبير سعدى:
«كين كارهاىِ مشكل، دادند به كاردانها »
ببينيم پشتِ سرِ اين پروژه عظيم، چه كسانى هستند؟!
سوالِ مشخص تر اینکه: «پولِ» چنین پروژه ای را چه کسی می دهد؟ چنین سازه ای را، چه کسی «طراحی» می کند؟ «دانش فنیِ» چنین جسارتی ، از کجا آمده؟!
اما پاسخ سوالات مذکور:
پولِ این پروژه عظیم، بالغ بر 600میلیارد ین، یا 5.6 میلیارد دلار (بیش از یک ونیم برابرِ کلِ بودجه وزارت راه و مسکن ایران در سال 97) را «صنایع چوب سومی تومو» تامین می کند.
خُب این آقای سومی تومو چه کسی است که فقط یکی از شرکتهایش، (صنایع چوبش) چنین پول هنگفتی دارد؟!
خلاصه اینکه، صنایع چوب وجنگل سومی تومو (Sumitomo Forestry) قرار است درسال 2041 جشن 350 اُمین سالگرد ثبت شرکتش را بگیرد. برای این جشن، یک ساختمان چوبی 350 متری را به عنوان کادوی این جشن تولد، احداث می کند!
سِیرِ اعداد و ارقام را ببینیم! همیشه اعداد و ارقام حرف می زنند.
یک پرانتز باید باز کرد در وسط این بحث: مگر می شود شرکتی 350سال عمر داشته باشد؟ مگر می شود «ورّاث» در یک خانواده، چند نسل با هم دعوا و جر و منجر نکرده باشند، و یک شرکت در یک خانواده باقی مانده باشد؟ چرا به چنین خانوادۀ خفنی در ژاپن «مافیا» نمی گویند؟ چرا اموالشان مصادره نشده؟





اما برویم سراغ سوال دوم:
چه کسی این سازه را طراحی می کند؟
طراح این سازه شرکت نیکّن سِکّی است(Nikken Sekkei). نیکن سکی یک شرکت ساختمانی است که 118سال پیش تاسیس شده است. در مدت این 118 سال، 20هزار پروژه در 40کشور دنیا طراحی کرده است. باز همان سوال مطرح می شود که: چطور می شود بین اعضای هیات مدیره یک شرکت، 118 سال دعوا و مرافعه به سطحی نرسد که منجر به "متلاشی" شدن شرکت بشود؟ رمز و رازِ این حرکتِ مستدام، چیست؟
نیکن سکی، با چنین عقبه ای، صاحب برترین مغزها و مهندسان طراح ژاپنی است. و دستِ برتر در حوزه طراحی. و کسی هم او را «مافیا» خطاب نمی کند.
اما سوال سوم: دانش فنی چنین کاری از کجا می آید؟
مثالی در این باب باید ذکر شود که می تواند گویای جواب این سوال باشد. نُه سال پیش در میز زلزله کوبه، در آزمایشی شرکت کردم که حاصل همکاری دانشگاه کولرادو آمریکا با دانشگاههای توکیو، کیوتو و کوبه بود. در آن تست، یک ساختمان چوبی 8 طبقه با مقیاس واقعی، روی میز زلزله آزمایش شد. در آن زمان، صَرف چنین پول هنگفتی برای «یک آزمایش»، برای بسیاری باعث تعجب بود. حاصل آن گونه مطالعاتِ جدى و عميق آزمایشگاهی و آکادمیک، می شود این گونه تجلی در بخش صنعت.
چیزی که در مورد این پروژه چوبی 350متری باید گفت اینکه، این دست پروژه ها در ژاپن، نماد هستند. نماد هایی که ما، عمدتا در آنها «دانش فنی» را متجلی می بینیم، ولی، اینها «میوه» و «محصول» یک سلسله حرکتهای "تدریجی"، "پیوسته" و "مستدام" هستند در کشوری که ذهن ها، بیش از آنکه به فکر انقلاب و دگرگونی باشد، به فکر ادامۀ کارِ نسلِ قبلی است. در کشوری که شرکت ها، عمرهای بیش از صدسال دارند. در کشوری که بین اعضای هیات مدیره، بعد از پانزده/بیست سال، دعوا و دادگاه کشی و نفرت رخ نمی دهد. ماجرا، بیش از آنکه فنی باشد، انسانی است.
تحلیل مطلب بالا از منظر مدیریت دانش:
یکی از مباحثی که در مدیریت دانش مطرح است، لزوم توجه به دانش پیشینی یا به عبارت دیگر " لزوم نشستن بر شانه غول ها" است.. غول ها در اینجا استعاره از بزرگان و دانشمندان و فناوران پیش از ماست..این که ما چگونه از این منبع عظیم دانش برای دیدن افق های دور دست بهره میبریم، موجب ایجاد تمایز و مزیت برای سازمان ما می شود.
پروژه احداث ساختمان چوبى هفتاد طبقه (!) بزودى در توكيو آغاز مى شود.
در كشورهايي مثل كانادا و آمريكا نيز، ساختمان چوبى ٥ يا ٦ طبقه به كرات ساخته مى شود. اما ساختمان چوبى ٧٠ طبقه آنهم در شهرى زلزله خيز مانند توكيو؟!
در حال حاضر رکوردِ بلندترين ساختمان چوبى دنیا، در دانشگاه بريتيش كلومبياى كانادا (UBC) با 18 طبقه است.
هميشه پشتِ كارهاى بزرگ، مردانِ بزرگى قرار دارند. به تعبير سعدى:
«كين كارهاىِ مشكل، دادند به كاردانها »
ببينيم پشتِ سرِ اين پروژه عظيم، چه كسانى هستند؟!
سوالِ مشخص تر اینکه: «پولِ» چنین پروژه ای را چه کسی می دهد؟ چنین سازه ای را، چه کسی «طراحی» می کند؟ «دانش فنیِ» چنین جسارتی ، از کجا آمده؟!
خُب این آقای سومی تومو چه کسی است که فقط یکی از شرکتهایش، (صنایع چوبش) چنین پول هنگفتی دارد؟!
خلاصه اینکه، صنایع چوب وجنگل سومی تومو (Sumitomo Forestry) قرار است درسال 2041 جشن 350 اُمین سالگرد ثبت شرکتش را بگیرد. برای این جشن، یک ساختمان چوبی 350 متری را به عنوان کادوی این جشن تولد، احداث می کند!
سِیرِ اعداد و ارقام را ببینیم! همیشه اعداد و ارقام حرف می زنند.
یک پرانتز باید باز کرد در وسط این بحث: مگر می شود شرکتی 350سال عمر داشته باشد؟ مگر می شود «ورّاث» در یک خانواده، چند نسل با هم دعوا و جر و منجر نکرده باشند، و یک شرکت در یک خانواده باقی مانده باشد؟ چرا به چنین خانوادۀ خفنی در ژاپن «مافیا» نمی گویند؟ چرا اموالشان مصادره نشده؟
اما برویم سراغ سوال دوم:
نیکن سکی، با چنین عقبه ای، صاحب برترین مغزها و مهندسان طراح ژاپنی است. و دستِ برتر در حوزه طراحی. و کسی هم او را «مافیا» خطاب نمی کند.
مثالی در این باب باید ذکر شود که می تواند گویای جواب این سوال باشد. نُه سال پیش در میز زلزله کوبه، در آزمایشی شرکت کردم که حاصل همکاری دانشگاه کولرادو آمریکا با دانشگاههای توکیو، کیوتو و کوبه بود. در آن تست، یک ساختمان چوبی 8 طبقه با مقیاس واقعی، روی میز زلزله آزمایش شد. در آن زمان، صَرف چنین پول هنگفتی برای «یک آزمایش»، برای بسیاری باعث تعجب بود. حاصل آن گونه مطالعاتِ جدى و عميق آزمایشگاهی و آکادمیک، می شود این گونه تجلی در بخش صنعت.
یکی از مباحثی که در مدیریت دانش مطرح است، لزوم توجه به دانش پیشینی یا به عبارت دیگر " لزوم نشستن بر شانه غول ها" است.. غول ها در اینجا استعاره از بزرگان و دانشمندان و فناوران پیش از ماست..این که ما چگونه از این منبع عظیم دانش برای دیدن افق های دور دست بهره میبریم، موجب ایجاد تمایز و مزیت برای سازمان ما می شود.
نکات مشاوره ای ایام امتحانات
نکات مشاوره ای ایام امتحانات
باتوجه به نزدیک شدن امتحانات نوبت دوم خرداد ماه وداشتن برنامه ریزی مناسب برای موفقیت تحصیلی از جمله موارد مهم وکلیدی می باشد.
برای اینکه بتوانید نتیجهی دلخواه خود را در امتحانات دی ماه به دست آورید باید دارای برنامه دقیق برای مطالعهی دروس خودوتوجه به نکات مشاوره ای داشته باشید. برای این منظور باید هنگام مطالعه وامتحانات خرداد ماه این موارد را رعایت کنید:
قبل از شروع امتحان برنامهای برای مطالعهی درسهای خود به صورت "برنامه ریزی منسجم و هدفدار" تعیین کنید و دروسی که وقت کافی برای مطالعه در برنامه امتحانی ندارید از فرصت های غیرضروری امتحان قبلی استفاده کنید.از فرصت این امتحانات برای امتحان بعدی که مشکل تر و وقت بیشتری نیاز دارد استفاده کنید. برای برنامه ریزی دروس خود در ایام امتحانات و کنکور با مشاوران مرکز ایران مشاوره تماس بگیرید. حتی می توانید برای برنامه ریزی کنکور 97خود بر روی لینک کلیک کنید
مکان مناسبی برای مطالعه دروس که احساس میکنید در آنجا راحت هستید به مطالعه بپردازید.
تغذیه مناسب در ایام امتحانات داشته باشید و زمانی شروع به مطالعه کنید که کاملاً سرحال و پرانرژی هستید.
هنگام مطالعه وامتحان تمرکز داشته باشید و سعی کنید عوامل حواسپرتی خود را حین مطالعه وامتحان شناسایی کرده و از میان بردارید.
نمونه سوالات امتحانی را تهیه نماییدو برای درس هایی که در آنها عملکرد ضعیفی دارید وقت بیشتری برای مطالعه بگذارید و سعی کنید سؤالات و تمرینات متنوعی از آن درس داشته باشید.
صرفابرای گرفتن یک نمرهی خوب و عالی درس نخوانید بلکه سعی نمایید دانش و معلومات خود را بالا ببرید.
با ذکر ویاد خداوند متعال کارهای خود را شروع نمایید. در موقع امتحانات به کلیه سوالات پاسخ دهید و سوالی را بدون پاسخ نگذارید با توجه به اینکه هر قسمتی از جواب یک سؤال بارم و نمرهی به مخصوص خود را دارد، روی سوالات تشریحی خواندن و حل سؤالات گوناگون تشریحی بیشتر تمرکز کنید.
صبح روز امتحان حتما صبحانه میل نمایید وبه موقع در جلسه امتحان حضور داشته باشید .در جلسه امتحان قبل از تحویل ورقه کلیه سوالات و پاسخ های خود را دوباره کنترل نمایید.
باتوجه به نزدیک شدن امتحانات نوبت دوم خرداد ماه وداشتن برنامه ریزی مناسب برای موفقیت تحصیلی از جمله موارد مهم وکلیدی می باشد.
برای اینکه بتوانید نتیجهی دلخواه خود را در امتحانات دی ماه به دست آورید باید دارای برنامه دقیق برای مطالعهی دروس خودوتوجه به نکات مشاوره ای داشته باشید. برای این منظور باید هنگام مطالعه وامتحانات خرداد ماه این موارد را رعایت کنید:
قبل از شروع امتحان برنامهای برای مطالعهی درسهای خود به صورت "برنامه ریزی منسجم و هدفدار" تعیین کنید و دروسی که وقت کافی برای مطالعه در برنامه امتحانی ندارید از فرصت های غیرضروری امتحان قبلی استفاده کنید.از فرصت این امتحانات برای امتحان بعدی که مشکل تر و وقت بیشتری نیاز دارد استفاده کنید. برای برنامه ریزی دروس خود در ایام امتحانات و کنکور با مشاوران مرکز ایران مشاوره تماس بگیرید. حتی می توانید برای برنامه ریزی کنکور 97خود بر روی لینک کلیک کنید
مکان مناسبی برای مطالعه دروس که احساس میکنید در آنجا راحت هستید به مطالعه بپردازید.
تغذیه مناسب در ایام امتحانات داشته باشید و زمانی شروع به مطالعه کنید که کاملاً سرحال و پرانرژی هستید.
هنگام مطالعه وامتحان تمرکز داشته باشید و سعی کنید عوامل حواسپرتی خود را حین مطالعه وامتحان شناسایی کرده و از میان بردارید.
نمونه سوالات امتحانی را تهیه نماییدو برای درس هایی که در آنها عملکرد ضعیفی دارید وقت بیشتری برای مطالعه بگذارید و سعی کنید سؤالات و تمرینات متنوعی از آن درس داشته باشید.
صرفابرای گرفتن یک نمرهی خوب و عالی درس نخوانید بلکه سعی نمایید دانش و معلومات خود را بالا ببرید.
با ذکر ویاد خداوند متعال کارهای خود را شروع نمایید. در موقع امتحانات به کلیه سوالات پاسخ دهید و سوالی را بدون پاسخ نگذارید با توجه به اینکه هر قسمتی از جواب یک سؤال بارم و نمرهی به مخصوص خود را دارد، روی سوالات تشریحی خواندن و حل سؤالات گوناگون تشریحی بیشتر تمرکز کنید.
صبح روز امتحان حتما صبحانه میل نمایید وبه موقع در جلسه امتحان حضور داشته باشید .در جلسه امتحان قبل از تحویل ورقه کلیه سوالات و پاسخ های خود را دوباره کنترل نمایید.
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 3251
- تاریخ عضویت: شنبه 18 آبان 1387, 12:00 am
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تشکر کرده: 1418 دفعه
- تشکر شده: 2129 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
استیو جابز، اسطوره خلاقیت و کارآفرینی می گوید:
People think focus means saying yes to the thing you’ve got to focus on. But that’s not what it means at all. It means saying no to the hundred other good ideas that there are. You have to pick carefully. I’m proud of many of the things we haven’t done as the things we have done. Innovation is saying ‘no’ to thosand things.
آدمها فکر می کنند تمرکز یعنی "بله" گفتن به کاری است که باید روی آنها تمرکز کنید. اما این معنی تمرکز نیست بلکه معنی آن "نه" گفتن به صد تا ایده خوب دیگر می باشد! باید با دقت از میان آنها انتخاب کنید.
من به خیلی از کارهایی که انجام نداده ام به همان اندازه افتخار می کنم که به کارهایی که انجام داده ام!
نو آوری به معنی "نه" گفتن به هزار تا کار است!
People think focus means saying yes to the thing you’ve got to focus on. But that’s not what it means at all. It means saying no to the hundred other good ideas that there are. You have to pick carefully. I’m proud of many of the things we haven’t done as the things we have done. Innovation is saying ‘no’ to thosand things.
آدمها فکر می کنند تمرکز یعنی "بله" گفتن به کاری است که باید روی آنها تمرکز کنید. اما این معنی تمرکز نیست بلکه معنی آن "نه" گفتن به صد تا ایده خوب دیگر می باشد! باید با دقت از میان آنها انتخاب کنید.
من به خیلی از کارهایی که انجام نداده ام به همان اندازه افتخار می کنم که به کارهایی که انجام داده ام!
نو آوری به معنی "نه" گفتن به هزار تا کار است!
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 3251
- تاریخ عضویت: شنبه 18 آبان 1387, 12:00 am
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تشکر کرده: 1418 دفعه
- تشکر شده: 2129 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
جالب این است که وارن بافت، سلطان بازار سهام هم می گوید:
The difference between successful people and really successful people is that really successful people say no to almost everything.
تفاوت میان "مردمان موفق" و "مردمان واقعا موفق" این است که "مردمان واقعا موفق" تقریبا به همه چیز "نه" می گویند!
The difference between successful people and really successful people is that really successful people say no to almost everything.
تفاوت میان "مردمان موفق" و "مردمان واقعا موفق" این است که "مردمان واقعا موفق" تقریبا به همه چیز "نه" می گویند!
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 3251
- تاریخ عضویت: شنبه 18 آبان 1387, 12:00 am
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تشکر کرده: 1418 دفعه
- تشکر شده: 2129 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
پس وقتی جک ما، رئیس علی بابا، می گوید:
You should learn from your competitor, but never copy. Copy and you die.
"باید از رقیبتان بیاموزید اما هرگز کپی نکنید. کپی کنید و نابود شوید!" ؛ دقیقا به این نکته توجه کرده که در کپی کردن، نهایت موفقیت کپی کننده، دیدن کارهای انجام شده است و چون نمی تواند کارهای انجام نشده را ببیند، در عرصه رقابت محکوم به فناست!
You should learn from your competitor, but never copy. Copy and you die.
"باید از رقیبتان بیاموزید اما هرگز کپی نکنید. کپی کنید و نابود شوید!" ؛ دقیقا به این نکته توجه کرده که در کپی کردن، نهایت موفقیت کپی کننده، دیدن کارهای انجام شده است و چون نمی تواند کارهای انجام نشده را ببیند، در عرصه رقابت محکوم به فناست!
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
- naderloo
- مدیر کل
- پست: 3251
- تاریخ عضویت: شنبه 18 آبان 1387, 12:00 am
- حالت من: Khaste
- محل اقامت: تهران
- تشکر کرده: 1418 دفعه
- تشکر شده: 2129 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
چون آن آنجاست؛
جورج مورالی، کوهنوردی که در ۱۹۲۴ در تلاش برای فتح قله ی اورست یا شاید پس از فتح آن می میرد و جسدش نیز تا ۷۵ سال بعد پیدا نمی شود، در پاسخ خبرنگاری که از او پرسیده بود «چرا می خواهد به قله اورست صعود کند می گوید « Because it's there.» «چون آن، آنجاست».
این پاسخ ساده ی او، این پاسخی که به طرز حیرت انگیزی ساده است ذهنم را مجذوب می کند. «آن» اعم از هستی یا شی یا هرچیزی است که آنجا روبروی من ایستاده است و هستی مرا به هم ریخته است! چیزی در دوردست که بودنش، صرف بودنش بودن مرا تحت تاثیر قرار می دهد. امری که صرف «آنجا بودن اش» مرا می خوانَد. وجودی که به نوعی به وجود من ارتباط یافته و مرا صدا می زند. نمی توانم ببینم که آن قله ی لعنتی همین طور روبرویم ایستاده باشد و من راست راست در خیابان های آسفالت راه بروم و زیر لب سوت بلبلی بزنم!
«آن قله آنجاست!» یک جمله ی خبری ساده است که وجود مرا می آشوبد و بی قرار می کند. صرف آگاهی از آن، صرف داشتن این خبر ساده، صرف اطلاع ازین جمله خبری ساده مرا از خودم می کَنَد و در برابر خودم قرار می دهد. حضور «آن» در «آنجا» دائما هستی مرا مورد پرسش و چالش قرار می دهد، دائما از من می پرسد که «چرا وقتی آن آنجاست، من آنجا نباشم؟؟؟»
این پرسشی دیوانه کننده است که جز با عزمِ «آنجا» کردن، از پرسیدن، از ویران کردن ذهن دست بر نمی دارد. وقتی «آن آنجاست» و من اینجا هستم و اینجا آنجا نیست، دل آشوب می شوم، به هم می ریزم و دائم حس می کنم در جای خودم نیستم. دایم چیزی از دورن به من تذکر می دهد که «آنِ تو آنجاست پس تو کیستی که اینجایی»
هویت من، بودنم و رضایت از بودنم به «آن» و «آنجا» گره خورده. پس بی «آن» و در هرکجا، هرجایی جز آنجا، من من نیستم. یک من نیمه و در راهم. منی که در راه آنجاست یا منی که آنجا نیست: تنها انتخاب من انتخاب بین این دو من است. و آنجا بودنِ «آن» مرا به طور مداوم بر سر انتخاب بین این دو من قرار می دهد. برای همین برای آن کسی که به «آن» کوه گره خورده جواب پرسش از علتِ کشیدن بار این همه سختی راه تا قله، بسیار ساده است: «چون آنجاست» همین
جورج مورالی، کوهنوردی که در ۱۹۲۴ در تلاش برای فتح قله ی اورست یا شاید پس از فتح آن می میرد و جسدش نیز تا ۷۵ سال بعد پیدا نمی شود، در پاسخ خبرنگاری که از او پرسیده بود «چرا می خواهد به قله اورست صعود کند می گوید « Because it's there.» «چون آن، آنجاست».
این پاسخ ساده ی او، این پاسخی که به طرز حیرت انگیزی ساده است ذهنم را مجذوب می کند. «آن» اعم از هستی یا شی یا هرچیزی است که آنجا روبروی من ایستاده است و هستی مرا به هم ریخته است! چیزی در دوردست که بودنش، صرف بودنش بودن مرا تحت تاثیر قرار می دهد. امری که صرف «آنجا بودن اش» مرا می خوانَد. وجودی که به نوعی به وجود من ارتباط یافته و مرا صدا می زند. نمی توانم ببینم که آن قله ی لعنتی همین طور روبرویم ایستاده باشد و من راست راست در خیابان های آسفالت راه بروم و زیر لب سوت بلبلی بزنم!
«آن قله آنجاست!» یک جمله ی خبری ساده است که وجود مرا می آشوبد و بی قرار می کند. صرف آگاهی از آن، صرف داشتن این خبر ساده، صرف اطلاع ازین جمله خبری ساده مرا از خودم می کَنَد و در برابر خودم قرار می دهد. حضور «آن» در «آنجا» دائما هستی مرا مورد پرسش و چالش قرار می دهد، دائما از من می پرسد که «چرا وقتی آن آنجاست، من آنجا نباشم؟؟؟»
این پرسشی دیوانه کننده است که جز با عزمِ «آنجا» کردن، از پرسیدن، از ویران کردن ذهن دست بر نمی دارد. وقتی «آن آنجاست» و من اینجا هستم و اینجا آنجا نیست، دل آشوب می شوم، به هم می ریزم و دائم حس می کنم در جای خودم نیستم. دایم چیزی از دورن به من تذکر می دهد که «آنِ تو آنجاست پس تو کیستی که اینجایی»
هویت من، بودنم و رضایت از بودنم به «آن» و «آنجا» گره خورده. پس بی «آن» و در هرکجا، هرجایی جز آنجا، من من نیستم. یک من نیمه و در راهم. منی که در راه آنجاست یا منی که آنجا نیست: تنها انتخاب من انتخاب بین این دو من است. و آنجا بودنِ «آن» مرا به طور مداوم بر سر انتخاب بین این دو من قرار می دهد. برای همین برای آن کسی که به «آن» کوه گره خورده جواب پرسش از علتِ کشیدن بار این همه سختی راه تا قله، بسیار ساده است: «چون آنجاست» همین
ما زنده به آنیم که آرام نگیریم
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
- hses
- حرفه ای
- پست: 611
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 16 مرداد 1393, 12:15 pm
- تشکر کرده: 8 دفعه
- تشکر شده: 43 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
نشسته بود روی زمین و اشک توی چشمهایش بود و از طلاقش میگفت، که آقای همسر پسر خوبی بود، ولی هرچه کردند کنار نیامدند. نگران بود که پسر شش سالهشان خیلی اذیت شده. سعی کردم دلداری بدهم که پیش میآید و زندگی قابل پیشبینی نیست و هر دو هنوز جوانید و اینجا وسط این مزارع ذرت فاصلهها کم است و بچه با وجود طلاق با پدر و مادرش بزرگ میشود و از این حرفها، اما به بیراهه میزدم. میگفت بزرگترین اشتباهشان زود بچهدار شدن بوده. فرزند شش ساله در یک ازدواج هفت ساله.
۲. نشستهام توی واشنگتن و از فیسبوک عکسهای عروسی دوستم را نگاه میکنم. همسر سابق نجار بود، همسر جدید کتابدار است. همسر سابق قدبلند بود و لاغر، همسر جدید تپل است و کوتاه. یک عکس سیاه و سفید عروس و داماد را نگاه میکنم و تازه متوجه میشوم که عروس حامله است. از روز اشکها و آهها، همان روزی که زود بچهدار شدن بزرگترین اشتباه دنیا بود و قبل از بچهدار شدن باید از ازدواج چند سالی میگذشت، سه سال گذشته. لپتاپ را میبندم و میروم توی فکر که آدمیزاد کلا به تئوریهای خودش هم در مورد زندگی پابند نیست.
۳. سر کارم. خیلی تازهام. بگو سه ماه است که شروع کردهام به کار. همکارم آمده که یک سری محاسباتِ آلودگی هوا و ذرات معلق کردهام که نتیجهاش این شده که فلان شرکت باید نزدیک یک میلیون دلار برای رفع آلودگیش خرج کند. فقط نگرانم که چطور برای کارفرما این عدد را توضیح بدهم. یک میلیون دلار. یک هفتهای هر روز میآید و همین قصه را تکرار میکند. روز آخر محاسبات را میفرستد برای من که کنترل کیفیت کنم و خودش میرود قدم میزند و هوایی میخورد که وقتی کارفرما پشت تلفن داد زد "چی؟؟؟؟ یک میلیون دلار؟؟؟؟" خودش را نبازد. نگاه میکنم. یکجا تقسیم به دوهزار را یادش رفته. از فرط تازهکاری خودم را باور نمیکنم. دوباره نگاه میکنم. همکارم از در میآید تو. قبل از اینکه باز بگوید "یک میلیون دلار"، توضیح میدهم که آن آلودگی که حساب کرده بود دوهزار تُن نیست و یک تن است، میتواند بعد از یک هفته بیخوابی آسوده بخوابد و کارفرما هم لازم نیست کار خاصی بکند. از خوشحالی بالا و پایین میپرد. دو هفته بعدش یک سری دیگر محاسبات میفرستد برای کنترل کیفیت، باز تقسیم به دوهزار را یادش رفته. دو هفته بعدش سری سوم، باز به همچنین. آن روزها برایم عجیب بود، امروز بعد از ده سال فهمیدهام هر آدمی یک نقطه کوری دارد، اشتباههای محاسباتی هم همیشه از همان نقطه کورند. این یکی تقسیم به دوهزار را فراموش میکرد، یکی دیگر ترتیب آلایندهها را همیشه اشتباه میکند، آن سومی فرمولهای محاسباتیش همیشه یکچیزی کم دارند. آدمها اشتباهاتشان را همیشه تکرار میکنند.
۴. همه اینها ساعت پنج و چهل و هفت دقیقه صبح آمد جلوی چشمم. دوشی گرفته بودم و اصلاح میکردم که بروم سر کار، یاد دوستی افتادم که همیشه اصلاح یک تکه از ریشش را فراموش میکرد. درست آن قسمت شمال غربی لپ راست. صاف و تمیز و اصلاحکرده میآمد با یک خط نازک مشکی که آن بالا یک طرف لپ جا مانده بود. دلیلش هم همیشه این بود که آینه بخار داشت. یک بار یادش نمیافتاد که این یک تکه لامذهب را من همیشه فراموش میکنم، این بار حواسم باشد. اینکه عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود راستش فقط ضربالمثل است، در عالم واقع اشتباهاتمان را همیشه تکرار میکنیم. کسی هم اگر به رویمان بیاورد، جوابمان اینست که آینه بخار داشت. آینه دنیای ما ولی راستش همیشه یک بخاری دارد وخواهد داشت. آدم همیشه یا وسط کار و درس و عشق و عاشقی و عیش و خوشی است و یا وسط زجر و حرمان. گاهی راحتتر است که هر بار دنبال آینه نگردد. صرفا یک دستی به صورتش بکشد و ببیند که آن تکه ریشی که دفعه قبلی جا مانده بود، آن قسمت شمال غربی لپ راست، این دفعه هم جا مانده یا نه.
۲. نشستهام توی واشنگتن و از فیسبوک عکسهای عروسی دوستم را نگاه میکنم. همسر سابق نجار بود، همسر جدید کتابدار است. همسر سابق قدبلند بود و لاغر، همسر جدید تپل است و کوتاه. یک عکس سیاه و سفید عروس و داماد را نگاه میکنم و تازه متوجه میشوم که عروس حامله است. از روز اشکها و آهها، همان روزی که زود بچهدار شدن بزرگترین اشتباه دنیا بود و قبل از بچهدار شدن باید از ازدواج چند سالی میگذشت، سه سال گذشته. لپتاپ را میبندم و میروم توی فکر که آدمیزاد کلا به تئوریهای خودش هم در مورد زندگی پابند نیست.
۳. سر کارم. خیلی تازهام. بگو سه ماه است که شروع کردهام به کار. همکارم آمده که یک سری محاسباتِ آلودگی هوا و ذرات معلق کردهام که نتیجهاش این شده که فلان شرکت باید نزدیک یک میلیون دلار برای رفع آلودگیش خرج کند. فقط نگرانم که چطور برای کارفرما این عدد را توضیح بدهم. یک میلیون دلار. یک هفتهای هر روز میآید و همین قصه را تکرار میکند. روز آخر محاسبات را میفرستد برای من که کنترل کیفیت کنم و خودش میرود قدم میزند و هوایی میخورد که وقتی کارفرما پشت تلفن داد زد "چی؟؟؟؟ یک میلیون دلار؟؟؟؟" خودش را نبازد. نگاه میکنم. یکجا تقسیم به دوهزار را یادش رفته. از فرط تازهکاری خودم را باور نمیکنم. دوباره نگاه میکنم. همکارم از در میآید تو. قبل از اینکه باز بگوید "یک میلیون دلار"، توضیح میدهم که آن آلودگی که حساب کرده بود دوهزار تُن نیست و یک تن است، میتواند بعد از یک هفته بیخوابی آسوده بخوابد و کارفرما هم لازم نیست کار خاصی بکند. از خوشحالی بالا و پایین میپرد. دو هفته بعدش یک سری دیگر محاسبات میفرستد برای کنترل کیفیت، باز تقسیم به دوهزار را یادش رفته. دو هفته بعدش سری سوم، باز به همچنین. آن روزها برایم عجیب بود، امروز بعد از ده سال فهمیدهام هر آدمی یک نقطه کوری دارد، اشتباههای محاسباتی هم همیشه از همان نقطه کورند. این یکی تقسیم به دوهزار را فراموش میکرد، یکی دیگر ترتیب آلایندهها را همیشه اشتباه میکند، آن سومی فرمولهای محاسباتیش همیشه یکچیزی کم دارند. آدمها اشتباهاتشان را همیشه تکرار میکنند.
۴. همه اینها ساعت پنج و چهل و هفت دقیقه صبح آمد جلوی چشمم. دوشی گرفته بودم و اصلاح میکردم که بروم سر کار، یاد دوستی افتادم که همیشه اصلاح یک تکه از ریشش را فراموش میکرد. درست آن قسمت شمال غربی لپ راست. صاف و تمیز و اصلاحکرده میآمد با یک خط نازک مشکی که آن بالا یک طرف لپ جا مانده بود. دلیلش هم همیشه این بود که آینه بخار داشت. یک بار یادش نمیافتاد که این یک تکه لامذهب را من همیشه فراموش میکنم، این بار حواسم باشد. اینکه عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود راستش فقط ضربالمثل است، در عالم واقع اشتباهاتمان را همیشه تکرار میکنیم. کسی هم اگر به رویمان بیاورد، جوابمان اینست که آینه بخار داشت. آینه دنیای ما ولی راستش همیشه یک بخاری دارد وخواهد داشت. آدم همیشه یا وسط کار و درس و عشق و عاشقی و عیش و خوشی است و یا وسط زجر و حرمان. گاهی راحتتر است که هر بار دنبال آینه نگردد. صرفا یک دستی به صورتش بکشد و ببیند که آن تکه ریشی که دفعه قبلی جا مانده بود، آن قسمت شمال غربی لپ راست، این دفعه هم جا مانده یا نه.
- hses
- حرفه ای
- پست: 611
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 16 مرداد 1393, 12:15 pm
- تشکر کرده: 8 دفعه
- تشکر شده: 43 دفعه
- تماس:
Re: مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
یه گل کاکتوس قشنگ تو خونه ام داشتم، اوایل بهش میرسیدم، قشنگ بود و جون دار، کم کم فهمیدم با همه بوته هام فرق داره، خیلی قوی بود، صبور بود، اگه چند روز بهش نور و آب نمیدادم هیچ تغییری نمیکرد...
منم واسه همین خیلی حواسم بهش نبود به خیال اینکه خیلی قویه و چیزیش نمیشه!
هر گلی که خراب میشد میگفتم کاکتوسه چقدر خوبه هیچیش نمیشه اما بازم بهش رسیدگی نمیکردم...
تا اینکه یه روز که رفتم سراغش دیدم خیلی وقته که خشک شده، ریشه اش از بین رفته بود و فقط ساقه هاش ظاهرشو حفظ کرده بود، قوی ترین گلم رو از دست دادم چون فکر کردم قویه و مقاوم...
مواظب قوی ترین های زندگی هامون باشیم.
ما از بین رفتنشونو نمیفهمیم چون همیشه یه ظاهر خوب دارند، همیشه حامی اند، پشتمون بهشون گرمه...
اما بهشون رسیدگی نمیکنیم، تا اینکه یه روز میفهمی قوی ها هم از بین میرن...!
- hses
- حرفه ای
- پست: 611
- تاریخ عضویت: پنج شنبه 16 مرداد 1393, 12:15 pm
- تشکر کرده: 8 دفعه
- تشکر شده: 43 دفعه
- تماس:
مطالب مفید و خواندنی ارسالی توسط کاربران
در ادامه این مطلب، نقلقولهای قابل تاملی را از ۵ استاد بزرگ موفقیت در دنیا را خواهید خواند. همراه ما باشید.
۱. جک کنفیلد
جک کنفید یک نویسنده، سخنران انگیزشی، مربی و کارآفرین آمریکایی است. جک یکی از نویسندگان مجموعه کتابهای سوپ مرغ برای روح است که بیش از ۵۰۰ میلیون بار چاپ شده و بیش از ۴۰ زبان دارد.
نقل قولهای او:
نگران شکست خوردن نباشید. نگران فرصتهایی باشید که با تلاش نکردن از دست خواهید داد!
هر چیزی که دنبالش هستید، آن سوی ترس است!
لازم نیست بی عیب و نقص انجام دهید، اما باید انجام دهید. بچهها از همان اول به خوبی راه نمیروند، اما به تدریج راه رفتنشان درست میشود.
۲. آنتونی رابینز
آنتونی رابینز یک مربی و بازیگر آمریکایی و یکی از مشهورترین نویسندگان و سخنرانان انگیزشی در جهان است، که به گفته خودش در صدد است با کمک به افراد، جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل نماید.
نقل قولهای او:
اگر همان کاری را انجام دهی که همیشه انجام میدادی، همان نتایجی را خواهی گرفت که همیشه میگرفتی!
این تصمیمات شماست که آینده شما را میسازد، نه شرایط شما!
زمانی تغییر رخ خواهد داد، که درد مثل همیشه بودن از درد تغییر کردن بیشتر شود!
۳. جول اوستین
جول اوستین یک واعظ، کشیش تلویزیونی، نویسنده و کشیش ارشد در کلیسای لیک وود است. خطابههای تلویزیونی او توسط بیش از ۷ میلیون بیننده در هفته و بیشتر از ۲۰ میلیون نفر در ماه در بیش از ۱۰۰ کشور دیده میشود.
نقل قولهای او:
زیر سوال بردن خدا را تمام کنید و به او اعتماد کنید. خواهید دید در زندگیتان چه تغییراتی ایجاد خواهد شد.
شما نمیتوانید برای شکست خوردن برنامهریزی کنید و پیروز شدن را توقع داشته باشید!
شاید با خودتان فکر کنید که کلی عیب دارید، اما شما کلی هم خوبی دارید!
۴. جیم ران
جیم ران یک کارآفرین، نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی است. کارهای او بر آفرینش و گسترش افراد دیگری که در صنعت رشد فردی فعالیت داشتند از قبیل آنتونی رابینز، مارک ویکتر هنسن، برایان تریسی و جک کنفیلد تأثیر مستقیمی داشت.
نقل قولهای او:
شما میانگین ۵ آدمی هستید که بیشتر از همه با آنها وقت میگذرانید!
آرزو نکنید کاش آسانتر بود، آرزو کنید کاش شما قویتر بودید.
اگر واقعا بخواهید کاری بکنید راهش را پیدا خواهید کرد، اگر نه بهانهای خواهید تراشید.
۵. زیگ زیگلار
زیگ زیگلار نویسنده آمریکایی و یک فروشنده حرفهای بود. او یکی از نویسندگان محبوب عصر حاضر است و کتابهایی را در زمینه روانشناسی موفقیت نوشته است. پله پله تا اوج، کلیدهای فروش، و ۱۰ قانون موفقیت جزو کتابهای مشهور او هستند.
نقل قولهای او:
مشکل مشخص نبودن مسیر است، نه نداشتن وقت! همه ما ۲۴ ساعت وقت داریم.
بله، انگیزه همیشگی نیست! به همین دلیل لازم است تا مثل حمام کردن، بصورت مستمر به خودتان انگیزه بدهید.
آدمهای ثروتمند تلویزیونهای کوچک و کتابخانههایی بزرگ دارند و آدمهای فقیر تلویزیونهای بزرگ و کتابخانههایی کوچک!
۱. جک کنفیلد
جک کنفید یک نویسنده، سخنران انگیزشی، مربی و کارآفرین آمریکایی است. جک یکی از نویسندگان مجموعه کتابهای سوپ مرغ برای روح است که بیش از ۵۰۰ میلیون بار چاپ شده و بیش از ۴۰ زبان دارد.
نقل قولهای او:
نگران شکست خوردن نباشید. نگران فرصتهایی باشید که با تلاش نکردن از دست خواهید داد!
هر چیزی که دنبالش هستید، آن سوی ترس است!
لازم نیست بی عیب و نقص انجام دهید، اما باید انجام دهید. بچهها از همان اول به خوبی راه نمیروند، اما به تدریج راه رفتنشان درست میشود.
۲. آنتونی رابینز
آنتونی رابینز یک مربی و بازیگر آمریکایی و یکی از مشهورترین نویسندگان و سخنرانان انگیزشی در جهان است، که به گفته خودش در صدد است با کمک به افراد، جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل نماید.
نقل قولهای او:
اگر همان کاری را انجام دهی که همیشه انجام میدادی، همان نتایجی را خواهی گرفت که همیشه میگرفتی!
این تصمیمات شماست که آینده شما را میسازد، نه شرایط شما!
زمانی تغییر رخ خواهد داد، که درد مثل همیشه بودن از درد تغییر کردن بیشتر شود!
۳. جول اوستین
جول اوستین یک واعظ، کشیش تلویزیونی، نویسنده و کشیش ارشد در کلیسای لیک وود است. خطابههای تلویزیونی او توسط بیش از ۷ میلیون بیننده در هفته و بیشتر از ۲۰ میلیون نفر در ماه در بیش از ۱۰۰ کشور دیده میشود.
نقل قولهای او:
زیر سوال بردن خدا را تمام کنید و به او اعتماد کنید. خواهید دید در زندگیتان چه تغییراتی ایجاد خواهد شد.
شما نمیتوانید برای شکست خوردن برنامهریزی کنید و پیروز شدن را توقع داشته باشید!
شاید با خودتان فکر کنید که کلی عیب دارید، اما شما کلی هم خوبی دارید!
۴. جیم ران
جیم ران یک کارآفرین، نویسنده و سخنران انگیزشی آمریکایی است. کارهای او بر آفرینش و گسترش افراد دیگری که در صنعت رشد فردی فعالیت داشتند از قبیل آنتونی رابینز، مارک ویکتر هنسن، برایان تریسی و جک کنفیلد تأثیر مستقیمی داشت.
نقل قولهای او:
شما میانگین ۵ آدمی هستید که بیشتر از همه با آنها وقت میگذرانید!
آرزو نکنید کاش آسانتر بود، آرزو کنید کاش شما قویتر بودید.
اگر واقعا بخواهید کاری بکنید راهش را پیدا خواهید کرد، اگر نه بهانهای خواهید تراشید.
۵. زیگ زیگلار
زیگ زیگلار نویسنده آمریکایی و یک فروشنده حرفهای بود. او یکی از نویسندگان محبوب عصر حاضر است و کتابهایی را در زمینه روانشناسی موفقیت نوشته است. پله پله تا اوج، کلیدهای فروش، و ۱۰ قانون موفقیت جزو کتابهای مشهور او هستند.
نقل قولهای او:
مشکل مشخص نبودن مسیر است، نه نداشتن وقت! همه ما ۲۴ ساعت وقت داریم.
بله، انگیزه همیشگی نیست! به همین دلیل لازم است تا مثل حمام کردن، بصورت مستمر به خودتان انگیزه بدهید.
آدمهای ثروتمند تلویزیونهای کوچک و کتابخانههایی بزرگ دارند و آدمهای فقیر تلویزیونهای بزرگ و کتابخانههایی کوچک!
چه کسی حاضر است؟
کاربران حاضر در این انجمن: کاربر جدیدی وجود ندارد. و 2 مهمان